بیع کلیبیع کلّی، مقابل بیع شخصی به دادوستد کالای کلّی گفته میشود. به این معنا که کالایی خرید و فروش بشود که در وصف معین است ولی در خارج، کلی و قابل صدق بر افراد متعدد میباشد. از این عنوان در باب تجارت بحث شده است. ۱ - تعریف بیع کلیبیع کلّی، مقابل بیع شخصی عبارت است از خرید و فروش کالایی که در وصف، معیّن و مشخّص است لیکن در خارج، کلّی و قابل صدق بر افراد متعدّد میباشد، مانند بیع صد کیلو از آرد موجود در انبار. کلّی یا جزئی بودن ثمن (بهای کالا) تأثیری در صدق عنوان بیع کلّی ندارد. عنوان کلّیت در بیع کلّی گاه صفت بیع واقع میشود و گاه صفت مبیع (کالا) و هر دو، به یک معنا است. ۲ - اقسام کلّیکلّی در بیع یا کلّی در ذمّه است، مانند آنکه کسی صد کیلو گندمی را که از دیگری طلب دارد میفروشد یا کالایی را با اوصاف مشخّص به صورت نقد یا پیش فروش، معامله میکند و یا کلّی در خارج. این نیز یا کلّی در معیّن است، مانند فروختن صد کیلو از برنجهای موجود و مشخّص در انبار و یا کلّی مشاع، مانند فروختن یک سوم از برنج موجود در خارج. ۳ - کلّی در ذمّهبیع کلّی در ذمّه بدون شک و اختلاف جایز است، مانند بیع سلف که مشروعیت و جواز آن مسلّم است؛ لیکن اگر کالا و بهای آن، هر دو، کلّی در ذمّه و مدّتدار باشند از مصادیق بیع دین به دین و باطل است. همچنین جواز فروختن آن- در صورت مدّتدار بودن- به غیر بدهکار اختلافی است. ۴ - کلّی در معیّنبیع کلّی در معیّن بنابر مشهور صحیح است. [۶]
جواهر الکلام، ج۲۳، ص۲۲۲.
در مواردی که شرط است مال، عین باشد نه دین، مانند مال قرضی، تفاوتی بین جزئی بودن عین یا کلّی در معیّن بودن آن- همچون قرض دادن یک درهم از دو درهم موجود- نیست. ۵ - کلّی مشاعبیع کلّی به نحو اشاعه صحیح است. عنوان عین بر کلّی مشاع نیز صادق است. ۵.۱ - تفاوت کلی مشاع با بیع کلی در معینتفاوت این نوع بیع با بیع کلّی در معیّن این است که در بیع کلّی در معیّن فروشنده با خریدار در همۀ کالای موجود شریک نمیشود؛ بلکه حقّ او در مثال یاد شده صد کیلو برنج است که قابل انطباق بر هر صد کیلو از برنج موجود میباشد و تعیین آن به دست خریدار است. بنابراین خریدار میتواند تمامی آن برنجها بجز صد کیلو را بفروشد و چنانچه همۀ برنجها بجز صد کیلو تلف شود، صد کیلوی باقیمانده از آن خریدار میباشد و از سهم او چیزی تلف نشده است؛ لیکن در کلّی مشاع فروشنده با خریدار در همۀ کالای موجود به نسبت سهمش شریک میشود و خریدار بدون اذن وی نمیتواند چیزی از آن را بفروشد و چنانچه تلف شود، از سهم فروشنده نیز به نسبت سهمش تلف شده است. ۶ - دوران میان کلّی در معیّن و کلّی مشاعاگر بیع، کلّی واقع شود لیکن مقصود دو طرف- از جهت کلّی در معیّن یا به نحو اشاعه- معلوم نباشد در اینکه بر کدام یک حمل میشود، اختلاف است. معروف بین فقها حمل بر کلّی در معیّن است. ۷ - جریان خیارات در بیع کلّیدر جریان خیار حیوان و خیار تأخیر در بیع کلّی در ذمّه اختلاف است؛ امّا در بیع کلّی در معیّن و کلّی مشاع جاری میشوند. خیار رؤیت در بیع کلّی در ذمّه جاری نمیشود. [۲۰]
مهذب الاحکام، ج۱۷، ص۱۷۷
در ثبوت خیار عیب برای خریدار در بیع کلّی در ذمّه در صورتی که فروشنده، فرد معیوب را به وی تحویل دهد اختلاف است. بنابر قول به عدم ثبوت، فروشنده باید فرد سالم را به خریدار تحویل دهد. [۲۲]
مهذب الاحکام، ج۱۷، ص۱۸۴-۱۸۶
خیار یاد شده در دو نوع دیگر (کلّی در معیّن و کلّی مشاع) در صورتی که همۀ کالا معیوب باشد جاری میشود و اگر بعض آن معیوب باشد، جریان آن همچون کلّی در ذمّه اختلافی است. [۲۳]
حاشیة المکاسب (یزدی)، ج۲، ص۷۰.
۸ - پانویس
۹ - منبعفرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۲، ص۱۹۰-۱۹۱. |